درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس (4 جمله)
مفهوم: آنچنان عاشق یار شده ام که قابل وصف نیست و آنچنان به درد دوری یار مبتلا گشته ام که توصیف آن آسان نیست.آرایه ها: تناسب (درد، زهر، چشیده ام) . تشبیه (هجران و دوری یار به زهر تشبیه شده است.)فعل ها: کشیده ام (ماضی) چشیده ام (ماضی) مپرس (امر)
گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که نپرس (3 جمله)
مفهوم: همه جا را جستجو کرده ام و در آخر معشوقی را انتخاب کرده ام که قابل گفتن نیست.فعل ها: گشته ام (ماضی) برگزیده ام (ماضی)
بی تو در کلبه ی گدایی خویش رنج هایی کشیده ام که مپرس (2 جمله)
مفهوم: بدون تو در خانه ی فقیرانه ی خود سختی هایی کشیده ام که گفتن آن آسان نیست.آرایه: تشبیه (کلبه ی گدایی)مفعول: رنج ها ترکیب اضافی: کلبه ی گدایی، گدایی خویش
هم چو حافظ، غریب در ره عشق به مقامی کشیده ام که مپرس (2 جمله)
مفهوم: من هم مانند حافظ غریب و تنها در مسیر عشق و عرفان به رتبه و درجه ای از عشق و عرفان رسیده ام که قابل وصف است.فعل ها: رسیده ام (ماضی) مپرس (امر)ترکیب اضافی: ره عشقواژه ها:حجره: اتاق، غرفه، خانهمفصل ترین: کامل ترینتلفظ: بیان کردنمعتبر: دارای ارزش و اعتبارخطی: دست نویسغفلت: فراموشیگرد نیاورده: جمع ن آرایه ها...
ادامه مطلبما را در سایت آرایه ها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : amouzeshi-darsi بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 1:10